در اجلاسیه خبرگان اسفند ماه 1380 چه گذشت ؟
در اجلاسیه22/12/80 علی محمد دستغیب مطالبی را مطرح کرد که آیت الله سیدعلی اصغر دستغیب را مجبور ساخت تا در این اجلاسیه صحبت کنند
متن کامل بیانات آیت الله سید علی اصغردستغیب در اجلاسیه 22/12/1380
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و السلام و الصلاة علي سيدنا و نبينا حبيب اله العالمين ابي القاسم محمد
صلي الله عليه و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين المکرمين
بنده، مانند گذشته، در اين اجلاسيه هم، قصد تصديع براي اساتيد و سروران معظم را نداشتم، اما چون ديروز، بحثي پيش آمد که به دنبال آن ، طبق معمول ، تنش هايي واقع شد، و بخصوص که نام و کلامي از مرحوم آيت الله شهيد دستغيب به ميان آمد، براي رفع شبهه ، لازم ديدم که مطالبي را به عرض اين محضر برسانم.
قبلا عرض کردم، مطالبي که عنوان سخنراني قبل از دستور در اينجا مطرح مي شود، اگر صرفا برخاسته از اجتهاد و نظر باشد و نشئت گرفته از تبعيت از هوا و اغراض نباشد و تبعات منفي هم به دنبال نباشد، جاي بحث و پاسخ دارد، جاي ملامت و سرزنش نيست.
اما مطلبي را که مورد نظر بنده است، موضوع توقف بر رهبري امام(رضوان الله تعالي عليه) به عنوان اين که آن بزرگوار شخصيتي استثنايي در طول تاريخ غيبت بودند ، است. اين مطلبي است که از اوايل انقلاب در بعض جاها، مطرح شده است. اين تفکر ، علاوه بر اين که با عقايد ولايي ما و اصول محوري قانون اساسي مغايرت دارد ، با مواضع صريح و نظر روشن شخص حضرت امام (قدس سره) قابل تطبيق نيست. از جمله مطالبي که خود امام بيان فرمودند، اين است که : اگر خبرگان رهبري ، فقيه واجد شرايطي را به عنوان رهبر انتخاب کردند ، تبعيت و اطاعت از او بر همه واجب است. اين ديدگاه امام و فرمان آن حضرت است.
در مجلس برسي نهايي قانون اساسي ، اگر ملاحظه بفرماييد، عده اي بر همين مسئله تأکيد داشتند و از جمله شخصيت هايي که در آنجا برخاسته و براي ابطال آن نظر ، سخنان روشني را اظهار کرده است ، مرحوم آيت الله شهيد دستغيب اند که من جملاتي را از ايشان مي خوانم.
اين سخنان در صورت مشروح مذاکرات مجلس برسي نهايي قانون اساسي ، جلد دوم، صفحه 1159 جلسه 43 مورخه 21/7/58 ادامه بحث پيرامون اصل 87 ، آمده است:
« و اما اگر کسي اشکال کند- چنان که اشکال هم کرده اند و گفته اند- : « بلي ، مثل امام خميني کجا ديگر پيدا مي شود؟ در دوره هاي قبل نبوده است. ايشان نابغه بوده است. بعد از اين هم ديگر مثل ايشان پيدا نخواهد شد. ممکن است يک فقيهي ، بعد از ايشان بيايد و چطور و چطور بشود، آن وقت ما دچار ديکتاتوري روحانيت خواهيم شد.» تمام اينها ، شبهه هاي واهي است. البته بدانيد و مي دانيد ، جسارت نکنم ، تذکر است، هرگاه اکثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولي امر و فقيه عادل ، والله! خداي تعالي مثل خميني و بهتر از او برايشان پيدا خواهد کرد: ( ما ننسخ من آية او ننسها نأت بخير منها أو مثلها). خواستم بگويم، اين حرف شيطاني که « پس از آيت الله خميني، چه کار خواهيم کرد؟» همان کس که آقاي خميني را به وجود آورد، بعد از ايشان ، بهتر از او يا مثل ايشان را در رأس مسلمانان قرار خواهد داد و مسلمانان را حيران نمي گذارد، ولي شرطش، حاضر بودن مسلمانان ، مثل حالا است. مادامي که خلق حاضرند اطاعت کنند از ولي امر، خدا ولي امر را برايشان مستقر خواهد داشت.»
اين مطلب ايشان است. مطلبي را هم ايشان در خطبه نماز جمعه شيراز ، مورخه3/7/60 آن هنگامي که مقام معظم رهبري حضرت آيت ا لله خامنه اي (مدظله) نامزد انتخابات رياست جمهوري بودند، مرحوم آيت الله شهيد دستغيب اين جملات را در خطبه بيان کردند. شخصي که عالم و عارف و به تعبير حضرت امام (رضوان الله تعالي عليه) معلم اخلاق و مهذب نفوس و مرشد مردم بودند، در اين عبارت، در آن زمان که اصلا به خيال کسي وضع آتيه خطور نمي کرد، گويي حقايقي را خداوند به زبان ايشان جاري کرده و ذخيره براي سال هاي بعد شده است. ايشان مي فرمايند:
« علاوه بر جامعيت و خصوصياتش ، چيزي که بنده نسبت به اين شخص بزرگ فهميده ام اين است که فردي است خدايي، هوا پرست نيست، مقام نمي خواهد، قدرت نمي خواهد به دست بگيرد، امتحان خودش را پيش از پيروزي داده است. و هر پستي که بوده ، امتحان خودش را داده است. کسي که امام جمعه ي تهران باشد، آن وقت در جبهه ها برود، در سنگرها از اسلام دفاع کند. اين مرد بزرگ ، مقامي براي خودش قائل نيست. به عين ، به عين، مثل رهبر عظيم الشأن، امام، که فرموده: « به من خدمتگزار بگوييد، بهتر است از اين که رهبر بگوييد» آقاي خامنه اي هم همين طوري است. مقام نمي خواهد و مقام بر روي او اثر نمي گذارد. مقام سخت است! کسي به رياست برسد و تغيير نکند، [سخت است] ، ولي ما اين بزرگ مرد را اين طور ديده ايم . خدايا! تو هم او را ياري فرما که بتواند خدمتگزار باشد».
اما آن چه که شناخت همه ي ما است از اين شخصيت بزرگوار، قبل از انقلاب و بعد از آن ، و از همه بالاتر معرفي خود امام(رضوان الله تعالي عليه) که ايشان را خورشيد و آفتاب انقلاب ناميدند و آن چه در طول سال هاي رهبري ايشان شاهد بوده ايم، در حقيقت تحقق عيني باورهاي ما است که « الله اعلم حيث يجعل رسالته» . اين واقعيت در جاهاي مختلف، خود بنده شاهد بوده ام. بينش و آگاهي عميق و دقيق ايشان، از قبل از پيروزي انقلاب و در تحليل هاي لحظه به لحظه اي که از حوادث و شرايط انقلاب داشتند و شخصيت هاي بزرگواري که خود آنان استوانه هاي انقلاب بودند، از تحليل هاي ايشان و از مطالب ايشان استفاده مي کردند. در آن زماني که ايشان در ايرانشهر تبعيد بودند، با بعضي از برادران مکرم که حاضرند، در سراوان و بعد هم به بندرلنگه منتقل شديم، در سراوان شنيده بوديم که ايشان، نامه براي مرحوم آيت الله شهيد صدوقي نوشته اند و اين نامه در روحيات آن عالم مجاهد و يار باوفاي امام بسيار مؤثر بوده است و يک نقطه عطفي در حرکت انقلابي ايشان ايجاد کرده بود. وقتي که از سراوان ، با لباس مبدل ، به ايرانشهر خدمت ايشان رفتيم ، سعه صدر و برخوردهاي اخلاقي و متواضعانه ي ايشان که هميشگي بوده است نسبت به همه ، ما را بر آن داشت که از ايشان تقاضا کنيم تا نامه اي هم براي آيت الله شهيد دستغيب ، به شيراز بنويسيد . ابتدا ايشان فرمودند: نيازي نمي بينم، لکن اگر لازم است اين کار را مي کنم. بعدا، به وسيله ي يکي از دوستان، ايشان نامه را نوشته بودند و فرستادند بندرلنگه، با بعض آقايان که حضور دارند ، ايشان فرموده بودند که همه امضا کنيد و بعد بفرستيد. ما اين کار را کرديم و آن نامه تکثير شد و در همه جا منتشر کرديم. وقتي که از آن سفر بازگشتيم ، مرحوم آيت الله شهيد دستغيب ، از من سؤال کردند که « نويسنده ي نامه که بود؟» - چون هفت يا هشت نفر امضا کرده بوند- عرض کردم که اين نامه را آقاي خامنه اي نوشته اند. ايشان فرمودند: واقعا مؤثر و براي من بسيار جالب بود.
به هر حال ، ما در جريان بعد از رحلت حضرت امام، در همين مجلس خبرگان رهبري، آن روز که جمع شديم و همه حضور داشتيم ، اگر به ياد بياوريم ، شاهد امداد غيبي الهي و عنايت و توجه خاصي که آن روز حضرت بقية الله الاعظم ولي عصر( ارواحنا فداه) فرمودند و از تنگنا و حقيقتا بن بست، همه اعضاي مجلس خبرگان بيرون آمدند. شاهد بوديد که آن روز ، اصلا احتمال اين قضيه نبود. ابتدائا بحث شورا مطرح شد. و شورا هم که رأي نياورد و بالأخره مسئله ي رهبري واحد و از کجا و يک مرتبه ، نام ايشان سر زبان ها آمد و در فاصله کوتاهي واقعا، يک نشاط روحي و معنوي براي همه ايجاد شد و اين حالت به سراسر کشور ميان همه منتشر گرديد.
بايد قدر اين نعمت را بدانيم و شکر آن را به جا آوريم و پرهيز کنيم از فتنه هايي که منشأ آن هواهاي نفساني است. حضرت علي (عليه السلام) در جمله کوتاه ، در آغاز خطبه پنجاهم نهج البلاغه مطلب را روشن کرده اند: « انما بدأ وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع»
اعاذنا الله و اياکم من شرور انفسنا
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته